همهی ما بعد از ملاقات یک شخص و تأثیری که میگیریم او را در ذهن خود قضاوت میکنیم. این دقیقا همان اتفاقی است که بعد از دیدن یک تصویر یا رزومه در ذهنمان اتفاق میافتد. روش کار به این صورت است که با اطلاعات اندک خود، شخص یا هر مورد دیگری را در ذهنمان قضاوت میکنیم و سپس دنبال جمعآوری مدرک برای اثبات طرز فکر خودمان هستیم. حتی گاهی اوقات قضاوتهای اشتباهی که داریم را به شکل قانون درآورده و روی همهی موارداعمال میکنیم. بهعنوان مثال تصور کنید چند نفر برای استخدام موقعیت شغلی شرکت شما رزومه فرستادهاند و تعدادی از آنها را برای مصاحبه دعوت کردهاید. یکی از متقاضیان که رفتار خوبی در مصاحبه نداشته یا نسبت به دیگران ضعیفتر بوده از فونت خاصی برای نوشتن رزومهی خود استفاده کرده است. حال این تصور در ذهن ما شکل میگیرد هر شخصی از این فونت برای نوشتن رزومه استفاده کرده باشد فرد مناسبی نیست و او را بدون اینکه بشناسیم قضاوت میکنیم.
نیاز به حفظ بقا در انسان دلیلی است برای اینکه دیگران را سریع ارزیابی کند. این موضوع باعث میشود برخی رفتارها را اشتباه تعبیر کند و قضاوت نادرستی از فرد مقابل داشته باشد.
تنبلی مغز باعث قضاوت ناعادلانه میشود
مغز انسانها تنبل بوده و از طرفی زمان نیز محدود است، پس باید سریعتر تصمیمگیری کند. ما معمولا هرقدر اطلاعات بیشتری در مورد یک موضوع دریافت کنیم سطحیتر رفتار میکنیم. درواقع بسیاری از اطلاعات را نادیده میگیریم و بر اساس همان اطلاعات ناقص تصمیمگیری میکنیم. این مدل استراتژی برای تصمیمگیری تأثیر زیادی روی زندگی ما میگذارد.
بهعنوان مثال فرستادن رزومه برای شرکتی که نمیشناسیم ما را در معرض قضاوت شدن از سوی دیگران قرار میدهد. بدون اینکه متوجه باشیم رقابت برای استخدام شدن در یک موقعیت شغلی تا چه اندازه دشوار است و تصور میکنیم مسئول استخدام با دیدن رزومه ما را استخدام خواهد کرد در صورتی که اگر سابقهی کاری یا نمونه کار مناسب نداشته باشیم حتی ممکن است برای مرحلهی بعد نیز دعوت نشویم.
علت چنین طرز تفکری چیست
زمانی که صحبت از بهترین به میان میآید عوامل بیشتری روی موفقیت یا پیروزی تأثیرگذار هستند. زندگی سراسر از اتفاقات و شانسهایی است که باعث میشود عوامل مختلف، فرصت عادلانهای نداشته باشند. بهعنوان مثال تصور کنید مدیر استخدام یک شرکت طراحی وب تعداد زیادی رزومه دریافت میکند و در این بین یکی از متقاضیان به زبان فرانسه مسلط است. شاید با خودتان فکر کنید تسلط به زبان فرانسه برای عنوان شغلی طراح وب اهمیتی ندارد درصورتیکه ممکن است برای مدیر استخدام داشته باشد.
تصور کنید مدیر استخدام در حال یادگیری زبان فرانسه است و دوست دارد با یکی از همکاران خود فرانسوی صحبت کند در نتیجه همان فرد را استخدام میکند. در حالی که شما سه روز برای نوشتن رزومهی خود زمان گذاشتهاید و تنها تفاوتتان با شخص استخدام شده این است که تصور نمیکردید بلد بودن زبان فرانسه در رزومه تأثیری داشته باشد. شما هم به زبان فرانسه مسلط هستید اما این موضوع را در رزومهی خود ذکر نکردهاید و درنتیجه شانسی برای استخدام نداشتهاید. شاید رزومهی سایر متقاضیان بهتر از فردی باشد که استخدام شده اما در آن لحظه برای مدیر استخدام مهم بوده که بتواند با یکی از همکاران خود فرانسوی تمرین کند.
زمانی که ترازوی اعتبارسنجی به یک طرف خم میشود تصمیمگیری راحتتر شده و به همان سمت متمایل میشود. داشتن احساس خوب در مورد دیگران شناخت آنها را راحتتر میکند. اما زمانی که احساس کنیم طرف مقابل گزینهی خوبی نیست تمام رفتارهای فرد را به شکلی منفی قضاوت میکنیم. درواقع زمانی که شخصی را دوست داشته باشیم به او اجازه میدهیم با اعتمادبهنفس در مورد خودش صحبت کند.
مشکل از جایی آغاز میشود که اغلب مردم فکر میکنند در قضاوت دیگران خوب و حرفهای عمل میکنند. اما در بیشتر موارد عملکردشان حتی نزدیک به خوب هم نبوده است. آنها حتی بعد از استخدام فرد اشتباه و متوجه شدن این موضوع ذرهای به قضاوت خود شک نمیکنند و باور دارند دلیل اشتباه موضوع دیگری بوده است.
اعتراف به اشتباه معمولا سخت است
تأیید شدن یک تصمیمگیری به بازخورد اصلاحکننده نیاز دارد. احتمالا برایتان پیش آمده بعد از ملاقات با شخصی احساس خوبی در مورد او نداشته باشید. آیا سعی کردهاید طرز تفکر را عوض کرده و به اشتباه خود اعتراف کنید؟ انجام چنین کاری معمولا سخت است زیرا به بازخورد اصلاحکننده نیاز دارد. اصلاح کردن قضاوت اشتباه چند مرحله دارد. در اولین مرحله فرد باید به طور کامل بپذیرد که اشتباه کرده است و برای رسیدن به چنین باوری شاید به شنیدن نظر دیگران احتیاج داشته باشد. سپس باید ببیند دلیل چنین احساسی چه بوده است و بعد از ریشهیابی نسبت به رفع چنین طرز تفکری اقدام کند.
اصلاح کردن قضاوتهای اشتباه ساده نیست و کمتر کسی دنبال آن میرود. راحتترین کار این است که رزومهی مورد نظر را نادیده بگیریم، با فردی که مورد قضاوت قرار گرفته قطع ارتباط کنیم و با این فکر که بهترین کار را انجام دادهایم به زندگی خود ادامه دهیم. مخصوصا زمانی که مغز اشتباه در قضاوت را نوعی مجازات برای فرد در نظر میگیرد و از انجام این کار احساس خوبی دارد. درواقع انسان حتی فکر اینکه اشتباه کرده را به مغزش راه نمیدهد و همواره دنبال موضوعی برای تأیید طرز تفکر خود است.
چگونه میتوان قضاوت بهتری در مورد دیگران داشت
این طرز تفکر مطمئنا یک شبه درست نمیشود اما میتوان با رسیدن به این باور که مغز همیشه انتخاب درستی ندارد آغاز کرد. بنابراین دفعهی بعد که شخص جدیدی را ملاقات کردید یا با فرد ناشناختهای مصاحبه داشتید از خودتان بپرسید آیا دلیل محکمی برای این روش قضاوت دارید یا بر اساس فرضیههای ذهنی خود تصمیم گرفتهاید؟ شاید متوجه شوید در اولین برخورد یکی از مهمترین مشخصات طرف مقابل که او را به انتخاب خوبی تبدیل میکند، نادیده گرفتهاید. در نهایت میتوان گفت شانس همان موردی است که قضاوت را راحتتر میکند و زمانی اتفاق میافتد که به دیگران فرصت دیده شدن بدهید.