به عقیدهی بسیاری از کاربران و حتی کارشناسان، کنفرانس امسال WWDC یکی از بیهیجانترین رویدادهایی بوده که اپل در طول دوران فعالیت خود برگزار کرده است. ویژگیهای اندک آیاواس، بیتوجهی به کاربران اپل واچ و بهروزرسانی جزئی تیوی او اس، چیزی جز دلسری با خود به ارمغان نیاوردند؛ با این وجود، سیستمعامل مک او اس با بهروزرسانی موهاوی اندکی بهتر عمل کرد و توانست تا حدودی دلِ استفادهکنندگان خود را بهدست آورد؛ اما این به معنای کامل بودنِ این سیستمعامل و رویکرد صحیح اپل در قبال سیستمعامل رایانههای شخصی خود نیست.
مقالهای که در ادامه خواهید خواند، به قلم ساشا سگان به رشتهی تحریر در آمده که در آن به نقد سیاست اپل در قبال مک او اس و رایانههای مک پرداخته است. شما میتوانید این مقاله را در ادامه مطالعه فرمایید.
در اینکه اپل نرمافزارهای خوبی را توسعه میدهد هیچ شکی وجود ندارد و به عقیدهی نگارندهی اصلی این مقاله، مک اواس در استفادهی روزمره عملکرد روانتری نسبت به ویندوز ارائه میکند. در حالی که ویندوز قدرت انجام کارهای خیرهکننده را در دستانتان قرار میدهد؛ اما این سیستمعامل مک است که آرامش حقیقی را هنگام کارکردن با آن برایتان به ارمغان میآورد.
براساس دادههای مؤسسه گارتنر، دستگاههای مک از حیث فروش سالانه در بازاری که فروش رایانههای شخصی با کاهش همراه بوده، توانسته خود را ثابت نگاه دارد؛ بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که اپل نسبت به دیگر رقبا، وضعیت بهتری در این بازار دارد و استرس کمتری او را آزار میدهد؛ با این حال کاربران حرفهای این دستگاهها بهنظر میرسد که به دلیلِ دیگری رایانههای مک را به دستگاههای ویندوزی ترجیح میدهند. برای آنها، این سیستمعامل مک او اس است که در اولویت قرار دارد و سختافزار همیشه پاشنهی آشیلِ مکبوکها و آیمکهای کوپرتینوییها بوده است. از آنجایی که سیستمعامل مکاواس تنها روی رایانههای اپل قادر به اجرا است، این افراد گزینهی دیگری پیشِروی خود ندارند و مجبورند به خرید این دستگاهها تن دهند.
سال گذشته به یک رایانهی مک نیاز پیدا کرده و مجبور شدم نسخهی ۲۰۱۵ مکبوک پرو را خریداری کنم. بله، لپتاپی را خریداری کردم که از سختافزارِ سه سالِ پیش بهره میبرد؛ اما به عقیدهی من، از مدلهای کنونی امکانات بیشتری را در اختیارم قرار میداد.
تغییرات سختافزاری محصولات اپل در طی چند سالِ گذشته، بسیار بد و ناخوشایند بوده است. برای نمونه، مکانیزم جدید صفحهکلید اپل که از آن با نام «مکانیزم پروانهای» یاد میشود، به راحتی و با ورود مقدار کمی از گرد و غبار به درونِ آن، صدمه میبیند و غیرفعال میشود. موردِ بعدی تاچبار است که علیرغم تبلیغهای فراوان در رابطه با نوآورانهبودنِ آن، درست به مانند اپُنداک و تاچ سهبعدی، با عدم استقبال توسعهدهندگان شخصثالث مواجه شدند که در نتیجه باعث به حاشیه رانده شدنِ آنها شد. با این حال قضیه به همینجا ختم نمیشود و اپل در جدیدترین مدل مکبوکهای خود، حتی از اضافهکردنِ درگاههای مرسوم نیز دریغ کرده که صدمهی بزرگی بهتجربهی کاربری افراد وارد میکند.
وقتی که کریگ فدریکی با هیجان فراوان، پشتیبانی مک او اس از گرافیکهای جانبی را خبر میدهد، بیشاز اینکه خوشحالکننده باشد، خندهدار است؛ زیرا اکثر کاربرانِ رایانههای اپل به کارت گرافیک مجزا نیاز دارند نه واحد پردازش گرافیکی مجتمع اینتل Iris Plus که قدرت چندانی را ارائه نمیکند.
با این وجود، سیاست اپل همواره بهگونهای بوده که نقاط مثبت دستگاههایش را در نظر مخاطب برجستهتر نشان میداده که همین موضوع باعث نادیده گرفته شدنِ ضعفهای مکبوکهای اخیر توسط خریداران شده است. ما همین موضوع را در رویداد فروردینماه اپل با معرفی آیپد جدید نیز مشاهده کردیم. در حالی که اپل از این دستگاه به عنوان گزینهای مناسب برای مدارس و محیطهای آموزشی یاد میکرد؛ اما حوزهی آموزشی همواره به دستگاههایی نیاز دارد که علیرغم قیمتِ پایینتر، دوام بالاتری داشته باشد؛ از این حیث، آیپد جدید اپل فعلاً نتوانسته به هدفی که در حوزهی آموزش در سر میپروراند، دست یابد.
بهواسطهی مکها، اپل تعامل بین سیستمعامل آی او اس و مک او اس را روز به روز نزدیکتر و بهتر میکند. بهنظر میرسد که آنها با چنین کاری، تنها افرادی را هدف قرار میدهند که به دنبال رایانهای جایگزین هستند و به باور من، آنها مشتریانی را که به طرف سرفیسهای مایکروسافت رفتهاند، از دست خواهند داد.
حال باید به نظاره نشست و دید که با معرفی دستگاههای مکِ جدید و انتشار عمومی مک او اس موهاوی در پاییز امسال، آیا کاربران بیشتری به سوی پلتفرم مایکروسافت کوچ خواهند کرد یا برعکس این اتفاق رخ خواهد داد؟